از جمله ی این مصائل فاطمی ، «سقط شدن حضرت محسن» به وسیله ی عُمَر بن الخطاب می باشد.
ابن طاهر مقدسی ، مورخ قرن چهارم اهل سنت، در کتاب خود می نویسد :
وولدت محسناً وهو الذی تزعم الشیعة أنها أسقطته من ضربة عمر .....
- ۰ نظر
- ۲۳ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۵۷
از جمله ی این مصائل فاطمی ، «سقط شدن حضرت محسن» به وسیله ی عُمَر بن الخطاب می باشد.
ابن طاهر مقدسی ، مورخ قرن چهارم اهل سنت، در کتاب خود می نویسد :
وولدت محسناً وهو الذی تزعم الشیعة أنها أسقطته من ضربة عمر .....
در کتابی که چاپ رسمی «اداره ی اوقاف دُبی» می باشد چنین می خوانیم :
وأما التشبیه والتجسیم عند ابن تیمیة، ابن القیم فهو أمر لا یخفى على من له درایة ومعرفة بکتبهما.
ردود ومناقشات على ما ورد فی کتیبات «الشرک ووسائله عند فقهاء المذاهب الأربعة»،ص 181.
وی در بخشی از این کتاب با انتقاد از این بخش از علمای هم مذهبش می نویسد :
ولقد کسیتم هذا المذهب شینا قبیحا حتى صار لا یقال حنبلی إلا مجسم.
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفاى 597 هـ)، دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه، ص 102، تحقیق : حسن السقاف، الناشر : دار الإمام الرواس، الطبعة : الرابعة ، 1428 هـ - 2007 م.
زشتی و ننگی را بر این مذهب (مذهب حنبلی) پوشاندید تا جایی که به کسی حنبلی گفته نمی شود مگر آن که اهل تجسیم باشد.
این کلام ابن الجوزی حکایت از کثرت و موثر بودن علما حنبلیِ اهل تجسی» می باشد.
همچنین ابن الجوزی در جایی دیگر از همین کتاب اشعاری را در وصف این افراد نقل می کند که ما به چند بیت شاخص تر آن اشاره می کنیم :
ومالوا إلى التشبیه أخذا بصورة / لما نقلوه فی الصفات وهم غفل
وقالوا الذی قلناه مذهب أحمد / فمال إلى تصدیقهم من به جهل
فقد فضحوا ذاک الامام بجهلهم / ومذهبه التنزیه لکن هم اختلو
لعمری لقد أدرکت منهم مشایخا / وأکثر من أدرکتهم ما له عقل
وأکثر حساد لنا أهل مذهبی / فلو قدروا أفتوا بأن دمی حل
ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفاى 597 هـ)، دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه، ص 276 و 277، تحقیق : حسن السقاف، الناشر : دار الإمام الرواس، الطبعة : الرابعة ، 1428 هـ - 2007 م.
آنان با اعتقاد به صورت داشتن خداوند و نقل خبر مربوط به آن در صفات خداوند (*) به تشبیه (تشبیه خداوند به مخلوقات) گرایش پیدا کردند در حالی که غافلند.
آن ها گفتند آن چه که ما می گوییم مذهب احمد بن حنبل است و افراد جاهل هم کلام آن ها را تایید کردند.
اینگونه احمد بن حنبل را بدنام کردند در حالی که مذهب احمد بن حنبل مبتنی بر تنزیه است اما آنان عقل و فهم را کنارگذاشته اند.
وأما کون التجسیم والحشو لازما للحنابلة فهو وإن لم یکن عاما فیهم فهو عندهم منتشر وذائع ، یکفی لصحة ما نقوله قول إبن الجوزی الحنبلی فی (دفع شبه التشبیه) .....
و قال: حدثنا أحمد بن محمّد بن أبی نصر عن حماد بن عیسى عن عبد اللّه بن أبی یعفور قال: قال أبو عبد اللّه جعفر بن محمّد علیه السّلام: ما من معجزة من معجزات الأنبیاء و الأوصیاء إلا و یظهر اللّه تبارک و تعالى مثلها فی ید قائمنا لإتمام الحجة على الأعداء
ناصر الدین البانی (عالم بزرگ و مشهور وهابی) می نویسد:
یکثر السوال-مثلا- عن امراه فی ذراعیها شعر و یستقبح ذلک زوجها، فهل یجوز لها ان تنتف هذا الشعر ؟!
الجواب:ان هذا تغییر لخلق الله،خلقها الله کثیره الشعر،فیجب ان ترضی بخلق الله و لا تغیره،الا بما اذن الله،کنتف الابط و غیره
أخبرنا أبو محمد عبد الله بن یحیى بن عبد الجبار السکری ببغداد نا إسماعیل بن محمد الصفار ثنا عباس بن عبد الله الترقفی نا یحیى بن یعلى نا أبی عن غیلان عن أبی إسحاق عن مولى عمر یسار بن نمیر قال کَانَ عُمَرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ إِذَا بَالَ قَالَ: نَاوِلْنِی شَیْئاً أَسْتَنْجِی بِهِ، فَأُنَاوِلُهُ الْعُودَ وَالْحَجَرَ أَوْ یَأْتِی حَائِطَاً یَتَمَسَّحُ به، أَوْ یَمسُّ الأَرْضَ، وَلَمْ یَکُنْ یَغْسِلُهُ
وی در کتاب "سلسلة الاحادیث الصحیحة" می نویسد:
و ما مثل هؤلاء إلا کمثل من ینکر عقیدة نزول عیسى علیه السلام فی آخر الزمان التی تواتر ذکرها فی الأحادیث الصحیحة ،... ، و أکاد أقطع أن کل من أنکر عقیدة المهدی ینکرها أیضا ، و بعضهم یظهر ذلک من فلتات لسانه ، و إن کان لا یبین . و ما مثل هؤلاء المنکرین جمیعا عندی إلا کما لو أنکر رجل ألوهیة الله عز وجل بدعوى أنه ادعاها بعض الفراعنة ! " فهل من مدکر"
مثل این ها همانند کسانی است که عقیده نزول عیسی علیه السلام در آخر الزمان را که احادیث صحیح در مورد آن به تواتر رسیده است، منکر می شوند .... و مطمئنا و قطعا می گویم که هر کس عقیده مهدی (علیه السلام) را منکر شود، آن را نیز منکر می گردد. و برخی از آنها نیز این عقیده را بر ناخواسته (بر اثر لغزش) بیان کرده اند و مثل تمامی این گروه منکر "خروج مهدی (علیه السلام)" در نزد من همانند کسی است، که اولوهیت خداوند متعال را انکار نماید، همانند ادعای برخی از فراعنه
در کتاب “الدرر السنیه فی اجوبه النجدیه” که محصول تالیفات و بیانات علمای وهابی اهل نجد از زمان محمد بن عبدالوهاب تا عصر حاضر است، مشاهده می کنیم که گفته می شود:
أیها المسلمون، یا أهل الغیرة والأنفة، اسمعوا لهذا التصریح الشنیع الذی یقصد منه إرغام أهل الخیر، ومجاراة الأمم المنحلة، فی تعلیم بناتکم الحساب، والهندسة، والجغرافیا، ما للنساء وهذه العلوم، تضاف إلى ما یزید عن أحد عشر درسا، غالبا لا فائدة فیه؟ إنها لمصیبة وخطر عظیم على مجتمعنا. إن تعلیم المرأة على هذه الصفة، هو مصدر انحطاط الأمة، وسقوطها فی الهاویة، إن هذا التعلیم سبب لتمرد المرأة، وخروجها عن تعالیم دینها، وآداب شرعها، وعوائد قومها الصالحة، وسفورها، وتبرجها، واختلاطها مع الأجانب؛ والسفور مدعاة إلى الفجور
قرطبی ار بزرگترین مفسران اهل سنت می نویسد:
وهذا نحو قول:" الْعُلَمَاءُ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ" وَیَحْتَمِلُ قَوْلُهُ عَلَیْهِ السَّلَامَ:" إِنَّا مَعْشَرَ الْأَنْبِیَاءِ لَا نُورَثُ" أَنْ یُرِیدَ أَنَّ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِ الْأَنْبِیَاءِ وَسِیرَتِهِمْ، وَإِنْ کَانَ فِیهِمْ مَنْ وُرِثَ مَالُهُ کَزَکَرِیَّاءَ عَلَى أَشْهَرِ الْأَقْوَالِ فِیهِ، وَهَذَا کَمَا تَقُولُ: إِنَّا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِینَ إِنَّمَا شَغَلَتْنَا الْعِبَادَةُ، وَالْمُرَادُ أَنَّ ذَلِکَ فِعْلُ الْأَکْثَرِ