حقیقت به روایت اهل سنت

برائت در کلام امام خمینی
عضویت



یکی از ادعاهای مضحک مخالفین شیعه آن است که بسیاری از آنان مسائل مختلف – از اختلافات صحابه تا عقاید شیعه – را به شخصی موسوم به عبد الله بن سبا نسبت داده و مدعی می شوند که شیعیان پیروان عبد الله بن سبا هستند !


حقیقت آن است که چیزی که با مطالعه ی کتب مخالفین به دست می آید این است که در حقیقت این اهل خلاف هستند که دین خود را و روایاتشان را از پیروان عبد الله بن سبا یهودی می گیرند !

  • سید مصطفی موسوی


وعنه عن أبی سعید، قال: حدثنا نصر بن علی ، قال:حدثنا علی بن جعفر، عن أخیه موسى بن جعفر (علیهما السلام)، قال: اخذ رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) بید الحسن والحسین فقال: من أحب هذین الغلامین وأباهما وأمهما، فهو معی فی درجتی یوم القیامة

  • سید مصطفی موسوی



با توجه به این باور مخالفین شیعه ، نظر یکی از علمای حنفی مذهب مخالفین را در مورد دو کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» با یکدیگر می خوانیم :

(فرع ابن الصلاح وطائفة) من الملقبین بأهل الحدیث (زعموا أن روایة الشیخین) محمد بن اسماعیل (البخاری ومسلم) بن الحجاج صاحبی الصحیحین (تفید العلم النظری للاجماع على أن للصحیحین مزیة) على غیرهما وتلقت الامة بقبولهما والإجماع قطعی وهذا بهت فان من رجع إلى وجدانه یعلم بالضرورة أن مجرد روایتهما لا یوجب الیقین البتة وقد روی فیهما أخبار متناقضة فلو أفادت روایتهما علما لزم تحقق النقیضین فی الواقع (وهذا) أی ما ذهب إلیه ابن الصلاح وأتباعه (بخلاف ما قاله الجمهور) من الفقهاء والمحدثین لان انعقاد الإجماع على المزیة على غیرهما من مرویات ثقات آخرین ممنوع والإجماع على مزیتهما فی أنفسهما لا یفید و (لأن جلالة شأنهما وتلقی الامة لکتابیهما والإجماع على المزیة لو سلم لا یستلزم ذلک) القطع والعلم فان القدر المسلم المتلقی بین الامة لیس إلا أن رجال مرویاتهما جامعة للشروط التی اشترطها الجمهور لقبول روایتهم وهذا لا یفید إلا الظن وأما أن مرویاتهما ثابتة عن رسول الله صلى الله علیه وآله وأصحابه وسلم فلا اجماع علیه أصلا کیف ولا اجماع على صحة جمیع ما فی کتابیهما لان رواتیهما منهم قدریون وغیرهم من أهل البدع وقبول روایة اهل البدع مختلف فیه فأین الإجماع على صحة مرویات القدریة (غایة ما یلزم أن أحادیثهما أصح الصحیح) یعنی أنها مشتملة على الشروط المعتبرة عند الجمهور على الکمال وهذا لا یفید إلا الظن القوی هذا هو الحق المتبع ولنعم ما قال الشیخ ابن الهمام إن قولهم بتقدیم مرویاتهما على مرویات الأئمة الآخرین قول لا یعتد به ولا یفتدی به بل هو من تحکماتهم الصرفة کیف لا وان الأصحیة من تلقاء عدالة الرواة وقوة ضبطهم وإذا کان رواة غیرهم عادلین ضابطین فهما وغیرهما على السواء ولا سبیل لحکم بمزیتهما على غیرهما إلا تحکما والتحکم لا یلتفت الیه فافهم.

السهالوی الأنصاری ، محمد بن نظام الدین (المتوفى 1225 هـ)، فواتح الرحموت بشرح مسلم الثبوت ،ج2، ص 151، الناشر : دار الکتب العلمیة ، الطبعة الأولى ، 1423 هـ - 2002 م.

گروه ابن اصلاح و گروهی دیگر از علماء که ملقب به اهل حدیث هستند گمان کرده اند که روایت و حدیث بخاری و مسلم ، صاحبان صحیحین ، مفید علم نظری برای اجماع بر این مساله است که صحیحین دارای برتری بر سایر کتاب ها هستند و امت این دو کتاب را تلقی به قبول کرده است و اجماع بر این مساله قطعی است.این دیدگاه تهمت و دروغ است و هرکس به وجدانش رجوع کند می داند که ضرورتا به مجرد روایت بخاری و مسلم ، یقین ایجاد نمی شود و در این دو کتاب اخبار متناقض نقل شده است.پس اگر روایت این دو نفر مفید علم باشد موجب محقق شدن و جمع شدن نقیضین در عالم واقع می شود و این ، یعنی آن چه که ابن الصلاح و پیروانش به آن معتقدند، بر خلاف آن چیزی است که جمهور علماء از فقهاء و محدثین گفته اند زیرا انعقاد اجماع بر برتری روایات ثقات در این دو کتاب نسبت به روایات ثقات در سایر کتب ممنوع و غیر قابل قبول است و اجماع بر برتری فی نفسه ی این دو کتاب فایده ای ندارد. چرا که جلالت شان این دو و مورد قبول قرار گرفتن کتابشان از سوی امت و اجماع بر برتری کتابشان اگر مورد قبول قرار گیرد ،باز هم این موجب آن قطعیت و یقین نمی شود و قدر مسلم آن می شود که تنها راویان احادیث و روایات این دو کتاب دارای شروطی که جمهور علماء برای قبول روایت مطرح کرده اند می باشند و این هم فقط مفید ظن است (یقین آور نیست و موجب قطعی دانستن روایت نمی شود) اما در مورد این که آیا صدور روایات بخاری و مسلم از پیامبر ثابت است یا خیر ؟ اصلا هیچ اجماعی در مورد صدور آن ها از پیامبر وجود ندارد.چگونه اجماع وجود داشته باشد در حالی که هیچ اجماعی بر صحت تمامی آن چه که در این دو کتاب است وجود ندارد ؟ چرا که در بین راویان احادیث این دو کتاب قدری ها و غیر آنان از اهل بدعت وجود دارند قبول روایات اهل بدعت محل اختلاف است.کجا بر قبول روایات قدریه اجماع وجود دارد ؟ نهایتا این است که احادیث این دو کتاب ، صحیح ترین احادیث است یعنی دارای شروط معتبره در نزد جمهور علماست این فقط ظن قوی می آورد (مفید یقین نیست).این کلام حقی است که بایستی از آن پیروی شود و آن چه که شیخ ابن الهمام گفته چه کلام خوبی است که این اعتقاد آنان (قائلین به صحت تمامی روایات بخاری و مسلم) مبنی بر مقدم کردن روایات بخاری و مسلم بر روایات سایر علماء ، عقیده ای است که مورد توجه قرار نمی گیرد و خریداری هم ندارد بلکه چنین عقیده ای صرفا نظر شخصی و از تحکمات آنان است.چگونه چنین نباشد در حالی که صحیح تر بودن روایت وابسته به عدالت روات احادیث و قدرت ضبط آنان است و زمانی که راویانی غیر از آنان عادل و ضابط باشند این دو دسته مانند هم هستند راهی برای حکم به برتری راویان صحیحین بر غیر آنان نیست مگر تحکم و از پیش خود حرف زدن که این هم مورد توجه قرار نمی گیرد و ارزشی ندارد پس به این مطلب دقت کن.



  • سید مصطفی موسوی

حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ قَالَ: ثنا ابْنُ نُمَیْرٍ، قَالَ: ثنا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ: أَنَّهُ کَانَ لَا یَقُومُ مَعَ النَّاسِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ قَالَ: وَکَانَ سَالِمٌ، وَالْقَاسِمُ لَا یَقُومُونَ مَعَ النَّاسِ.

  • سید مصطفی موسوی

الْقَوْل الأْوَّل: جَوَازُ التَّوَسُّل بِالأْنْبِیَاءِ وَالصَّالِحِینَ حَال حَیَاتِهِمْ وَبَعْدَ مَمَاتِهِمْ. قَال بِهِ مَالِکٌ، وَالسُّبْکِیُّ، وَالْکَرْمَانِیُّ، وَالنَّوَوِیُّ، وَالْقَسْطَلاَّنِیُّ، وَالسَّمْهُودِیُّ، وَابْنُ الْحَاجِّ، وَابْنُ الْجَزَرِیِّ.

الموسوعة الفقهیة الکویتیة،ج4،ص24 ط وزارة الأوقاف والشئون الإسلامیة – الکویت

  • سید مصطفی موسوی



یکی از مواردی که مخالفین شیعه با شدت و اصرار خاصی آن را در مباحث خود مطرح می کنند ، اعتقاد مذهب شیعه به تحریف قرآن می باشد. جدای از نادرست بودن چنین ادعایی، مخالفین شیعه هرگز به این مساله دقت نمی کنند که اولین معتقدین به تحریف قرآن برخی از صحابه بوده اند و یکی از این صحابه، عبد الله بن مسعود می باشد.


سعد بن عبد الله الحمید – عالم سرشناس سلفی و استاد دانشگاه ملک سعود عربستان سعودی – در برنامه ی تلویزیونی «فاسئلوا اهل الذکر» در شبکه ی وهابی «وصال» در این زمینه اعتراف صریحی کرده است که ابتدا متن آن را با یکدیگر خوانده و سپس کلیپ را خواهیم دید.

  • سید مصطفی موسوی


شیخ صدوق رحمه الله با سند صحیح چنین نقل می کند:


حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار وسعد بن عبد الله جمیعا عن أحمد بن محمد بن عیسى عن الحسن بن علی بن یقطین عن أخیه الحسین عن أبیه علی بن یقطین قال: استدعى الرشید رجلا یبطل به أمر أبی الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام ویقطعه ویخجله فی المسجد فانتدب رجل معزم فلما أحضرت المائدة عمل ناموسا على الخبز فکان کلما رام أبو الحسن علیه السلام تناول رغیف من الخبز طار من بین یدیه واستفز من هارون الفرح والضحک لذلک فلم یلبث أبو الحسن علیه السلام ان رفع رأسه إلى أسد مصور على بعض الستور فقال له: یا أسد خذ عدو الله قال: فوثبت تلک الصورة کأعظم ما یکون من السباع فافترست ذلک المعزم فخر هارون وندماؤه على وجوههم مغشیا علیهم فطارت عقولهم خوفا من هول ما رواه فلما أفاقوا ذلک قال هارون لأبی الحسن علیه السلام: سألتک بحقی علیک لما سالت الصورة ان ترد الرجل فقال : إن کانت عصا موسى ردت ما ابتلعته من حبال القوم وعصیهم فان هذه الصورة ترد ما ابتلعته من هذا الرجل فکان ذلک اعمل الأشیاء فی افاته نفسه


از علی بن یقطین روایت شده که هارون الرشید به دنبال کسی می گشت که بتواند به کمک او احترام و منزلت موسی بن جعفر علیه السلام را کم کند و ایشان را در مجلس خجالت زده نماید، مردی جادوگر برای این کار داوطلب شد، وقتی سفره را پهن کردند بر نان جادویی خواند که هر وقت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می خواستند قطعه نانی بردارند نان از مقابل حضرت بلند می شد (پرواز می کرد). هارون از شوق در جای خود آرام و قرار نداشت و می خندید، حضرت علیه السلام نیز بلافاصله رو به عکس شیری که روی یکی از پرده ها بود کرده فرمودند: ای شیر، دشمن خدا را بگیر. راوی می گوید: آن عکس به صورت یک شیر درنده بسیار بزرگ در آمد و آن مرد جادوگر را درید، هارون و اطرافیانش از ترس آن چه دیده بودند بیهوش شدند، و روی زمین افتادند، وقتی به هوش آمدند هارون به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام گفت: شما را قسم می دهم به حقی که بر شما دارم از این عکس بخواهید آن مرد را برگرداند، حضرت فرمودند: اگر عصای موسی آن عصاها و طناب هایی را که بلعیده بود برگرداند، این عکس نیز آن مرد را بر می گرداند. این کاری که حضرت انجام داد مهمترین عامل برای شهادتشان بود

  • سید مصطفی موسوی

قَالَ م ر: بَلْ صَرَّحَ الْقُرْطُبِیُّ بِأَنَّهُ یَجُوزُ نِکَاحُ سَائِرِ الْمَحَارِمِ فِی الْجَنَّةِ إلَّا الْأُمَّ وَالْبِنْتَ؛ لِأَنَّ الْعِلَّةَ هُنَا التَّبَاغُضُ وَقَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَهِیَ مُنْتَفِیَةٌ هُنَاکَ .....

  • سید مصطفی موسوی



به جرات می توان معاویة بن ابی سفیان را یکی از رئوس نفاق در صدر اسلام دانست و وی در بسیاری از مواقع آن چنان واضح و صریح علیه سنت پیامبر (ص) عمل می کرد که اعتراض برخی از صحابه را نیز بر می انگیخت.
یکی از این موارد، رباخواری معاویة بن ابی سفیان می باشد که در مورد آن روایات و اخبار فراوان و متنوعی نقل شده است و ما در ان مطلب یکی از آن ها را از مصادر مخالفین نقل می کنیم.

حَدَّثَنَا یُونُسُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا ابْنُ وَهْبٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی ابْنُ لَهِیعَةَ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ هُبَیْرَةَ السَّبَائِیِّ، عَنْ أَبِی تَمِیمٍ الْجَیَشَانِیِّ، قَالَ: اشْتَرَى مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ قِلَادَةً , فِیهَا تِبْرٌ , وَزَبَرْجَدٌ , وَلُؤْلُؤٌ , وَیَاقُوتٌ بِسِتِّمِائَةِ دِینَارٍ. فَقَامَ عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ , حِینَ طَلَعَ مُعَاوِیَةُ , الْمِنْبَرَ أَوْ حِینَ صَلَّى الظُّهْرَ , فَقَالَ: «أَلَا إِنَّ مُعَاوِیَةَ , اشْتَرَى الرِّبَا وَأَکَلَهُ , أَلَا إِنَّهُ فِی النَّارِ إِلَى حَلْقِهِ».

  • سید مصطفی موسوی


زینی دحلان در کتابش "الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة" چنین می نویسد:


إذا أراد أحد أن یتبعهم على دینهم طوعا أو کرها، یأمرونه بالإتیان بالشهادتین أولا ثم یقولون له إشهد على نفسک إنک کنت کافرا و إشهد على والدیک إنهما ماتا کافرین و إشهد على فلان و فلان إنه کان کافرا و یسمون له جماعة من أکابر العلماء الماضین، فإن شهدوا بذلک قبلوهم و إلا أمروا بقتلهم و کانوا یصرحون بتکفیر الأمة من منذ ستمائة سنة.و اول من صرح بذلک محمد بن عبدالوهاب، فتبعوه فی ذلک. و اذا دخل انسان فی دینه و کان قد حجّ حجة الاسلام قبل ذلک یقولون له: حجّ ثانیاً؛ فانّ حجتک الأولی فعلتها و انت مشرک فلاتسقط عنک الحجّ. ویسمون من اتبعهم من الخارج المهاجرین و من کان من اهل بلدهم یسمونهم الانصار

  • سید مصطفی موسوی