حقیقت به روایت اهل سنت

برائت در کلام امام خمینی
عضویت

آیا آیت الله خوئی و آیت الله کاشف الغطاء منکر شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بوده اند؟

 

ما در مطالب گذشته از احادیث اهل بیت اطهار علیهم السلام ثابت کردیم که حضرت فاطمه سلام الله علیها به شهادت رسیدند، شبهه ای که برخی از مخالفین مطرح کرده اند این است که آیت الله خوئی و آیت الله کاشف الغطاء قضیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را قبول نداشتند

 

متن جواب آیت الله خوئی رضوان الله علیه:

 

س 980: هل الروایات التی یذکرها خطباء المنبر، وبعض الکتاب عن کسر « عمر » لضلع السیدة فاطمة ( علیها السلام ) صحیحة برأیکم؟ الخوئی: ذلک مشهور معروف

 

سؤال 980: آیا روایات و سخنانى که گویندگان در منابر و بعضى از نویسندگان در کتاب‌هایشان نوشته و گفته‌اند که عمر پهلوى فاطمه (سلام الله علیها) را شکسته،‌ به نظر شما درست است؟ مرحوم آیت الله خوئى در پاسخ فرموده است: این روایات مشهور و معروف است

 

صراة النجاة.ج3 ص314.ط الجمهوریة الاسلامیة الایرانیة

 

اصل کلام آیت الله خوئی بهترین جواب برای یاوه گویان است

 

کلام آیت الله کاشف الغطاء رضوان الله علیه:

 

أنا لا أبرئ هؤلاء القوم، لکن ضرب المرأة کان فی ذلک الزمان عیبا، فمن یضرب امرأة یصبح ذلک عارا علیه وعلى عقبه، ففی نهج البلاغة عن علی علیه السلام:.. ولا تهیجوا النساء بأذى، وإن شتمن أعراضکم، وسببن أمراءکم، فإنهن ضعیفات القوى، والأنفس، والعقول، إن کنا لنؤمر بالکف عنهن وإنهن لمشرکات، وإن کان الرجل لیتناول المرأة فی الجاهلیة بالفهر، أو الهراوة، فیعیر بها وعقبه من بعده. ولکن قضیة الزهراء، ولطم خدها مما لا یکاد یقبله وجدانی، ویتقبله عقلی، ویقنع به مشاعری، لا لأن القوم یتحرجون ویتورعون من هذه الجرأة العظیمة، بل لأن السجایا العربیة، والتقالید الجاهلیة التی رکزتها إلخ..

 

من نمى‌خواهم این گروه را تبرئه کنم،‌ ولى کتک زدن یک زن زشت است و عیب، ‌هر کسى زنى را کتک بزند،‌ هم براى خودش ننگ آور است و هم براى منسوبین به او. علی علیه السلام مى‌فرماید: اگر زن‌ها آبروى شما را زیر سؤال ببرند و یا بزرگان شما را نفرین کنند، آن‌ها را آزار ندهید،‌ زیرا زن از نظر جسمى و روحى و فکرى نقص دارد، ما را از آسیب رساندن به زنان مشرک بر حذر مى‌داشتند، و در دوران جاهلیت حتى اگر مردى زنى را اذیت و آزار مى‌کرد، هم خودش و هم آیندگان پس از او را سر زنش مى‌کردند. داستان زهرا سلام الله علیها و سیلى خوردنش را نه وجدان من و نه عقل و مشاعرم آن را مى‌پذیرد، البته نه به این جهت که گروه مخالف را از چنین جراتى بزرگ پاک نمایم، بلکه خصلت‌هاى عربى و تقلید از سنت‌هاى جاهلى آن را اثبات مى‌کند

 

جنة الماوی.ص81.ط دارالاضواء

 

محقق جلیل سید جعفر مرتضی عاملی حفظه الله در توضیح کلام مرحوم کاشف الغطاء مینویسد:

 

در پاسخ مى‌گوییم: سخن کاشف الغطاء که بعضى با استفاده از آن در حوادث وارده بر حضرت زهرا سلام الله علیها تشکیک کرده‌اند، نکات زیادى همراه دارد که به برخى از آن اشاره مى‌کنیم:

 

1. کاشف الغطاء، منکر حوادث وارده بر حضرت زهرا سلام الله علیها نیست، و ما علی رغم این که معتقد هستیم که او حوادث وارده را انکار نمى‌کند مى‌گوییم:

 

کاشف الغطاء، معصوم از خطا و اشتباه نبوده است:

 

اولاً: کاشف الغطاء اگر چه دانشمندى برجسته و صاحب نام است، ولى این ویژگى باعث نمى‌شود که او از خطا و اشتباه مصون باشد، مخصوصاً مساله‌اى اگر نیازمند تحقیق و تتبع دقیق در متون و مصادر آن باشد. و لذا مى‌بینیم که او در داستان هجوم به خانه زهرا سلام الله علیها و کتک زدن و سقط جنین به دلایلى استناد کرده است که مورد اعتماد وى بوده است،‌ بنابراین ضروری است که در ادله او نهایت دقت و بررسى را داشته باشیم، چون ممکن است این دلیل‌ها درست نباشد و باید سخنان و آراء وى با دقت و کنجکاوى مورد نقد قرار گیرد و به صرف شیعه بودن و عالم بودن از تیر رس نقد علمى نباید دور بماند.

 

هدف او تحریک نشدن احساسات اهل سنت بوده است:

 

ثانیا: ممکن است کاشف الغطاء کسانى را مخاطب قرار داده باشد که افراد مهاجم به خانه زهرا سلام الله علیها را انسان‌هاى پاک دانسته و با دیده احترام به اعمال آنان نگاه کنند و آنان را میزان درستى و حق بدانند، و لذا او مى‌خواسته است واقعیت امر را به آنان بفهماند بدون این که احساسات آنان را تحریک نماید و به همین جهت است که این اعمال را از آنان بعید دانسته است تا بتواند از میانه این دو هدف، وجدان خفته افراد غیر متعصب را که براى مهاجمین قداستى قائل نبودند،‌ بیدار نماید.

در تایید این نکته باید گفت: او این سخن را در پاسخ پرسش کسى گفته است که اگر پاسخى غیر از آن مى‌داد، به یقین احساسات وى را تحریک مى‌کرد، خصوصا پس از آن که کاشف الغطاء تلاش وسیعى براى ایجاد وحدت بین مسلمانان آغاز کرده بود و به آن بسیار اهمیت مى‌داد

 

کاشف الغطاء، شهادت حضرت محسن و به آتش کشیده شدن خانه را تأیید مى‌کند:

 

ثالثا: این دانشمند بزرگ در جایى دیگر بدون هیچ گونه ابهام و توجیهى که در آن تحریک عواطف طرف مقابل وجود ندارد، عقیده‌اش را بازگو مى‌کند و با صداى بلند فریاد مى‌زند که محسن فرزند حضرت زهرا علیهما السلام را سقط کردند و درِ خانه‌اش را آتش زدند، او در اشعارش با سوز و گداز از مصیبت‌هاى زهراى اطهر سخن سرایى مى‌کند و شهادت فرزندش محسن را به اثبات مى‌رساند:

 

من سقط محسن خلف الباب منهجه وفی الطفوف سقوط السبط منجدلا بباب دار ابنة الهادی تأججه وبالخیام ضرام النار من حطب

 

اگر حسین علیه السلام را در کربلا شهید کردند، پیش از آن محسن زهرا علیهما السلام را پشت در، با ضربه لگد به شهادت رساندند، و اگر در کربلا خیمه‌ها را آتش زدند، این حرکت ادامه به آتش کشیده شدن خانه زهرا و علی علیهما السلام بود

 

مأساة الزهراء.ج1 ص193.ط دارالسیرة

 

آیت الله کاشف الغطاء مساله هجوم به خانه وحی و آتش زدن آن را اجماعی می داند:

 

طفحت واستفاضت کتب الشیعة، من صدر الإسلام والقرن الأول، مثل کتاب سلیم بن قیس، ومن بعده إلى القرن الحادی عشر وما بعده بل وإلى یومنا هذا، کل کتب الشیعة التی عنیت بأحوال الأئمة، وأبیهم الآیة الکبرى، وأمهم الصدیقة الزهراء صلوات الله علیهم أجمعین، وکل من ترجم لهم، وألف کتابا فیهم، وأطبقت کلمتهم تقریبا أو تحقیقا فی ذکر مصائب تلک البضعة الطاهرة، أنها بعد رحلة أبیها المصطفى ( ص ) ضرب الظالمون وجهها، ولطموا خدها، حتى احمرت عینها وتناثر قرطها، وعصرت بالباب حتى کسر ضلعها، وأسقطت جنینها، وماتت وفی عضدها کالدملج.ثم أخذ شعراء أهل البیت سلام الله علیهم هذه القضایا والرزایا ونظموها فی أشعارهم ومراثیهم، وأرسلوها إرسال المسلمات: من الکمیت والسید الحمیری، ودعبل الخزاعی، والنمیری، والسلامی، ودیک الجن، ومن بعدهم، ومن قبلهم إلى هذا العصر. وتوسع أعاظم شعراء الشیعة فی القرن الثالث عشر، والرابع عشر، الذی نحن فیه، کالخطی، والکعبی، والکوازین، وآل السید مهدی الحلیین، وغیرهم ممن یعسر تعدادهم، ویفوق الحصر جمعهم وآحادهم. وکل تلک الفجائع والفظائع، وإن کانت فی غایة الفظاعة والشناعة، ومن موجبات الوحشة والدهشة، ولکن یمکن للعقل أن یجوزها، وللأذهان والوجدان أن تستسیغها، وللأفکار أن تقبلها، وتهضمها، ولا سیما وأن القوم قد اقترفوا فی قضیة الخلافة، وغصب المنصب الإلهی من أهله ما یعد أعظم وأفظع

 

کتاب‌هاى شیعه از آغاز اسلام و از نخستن قرن آن مانند کتاب سلیم بن قیس و افرادى که پس از او تا قرن یازدهم، بلکه تا زمان ما آثارى را نوشته‌اند و بلکه همه کتاب‌هایى که متعرض حوادث زندگى ائمه علیهم السلام و پدر بزرگوارشان آیت و نشانه الهى و مادرشان حضرت صدیقه سلام الله علیها شده‌اند و یا افرادى که شرح حال آنان را نوشته و به صورت خاص کتابش را به آنان اختصاص داده است، همه این اشخاص سیلى خوردن زهرا را پس از فوت پیامبر(ص) و کبود شدن چهره و سرخ شدن چشم‌ها و افتادن گوشواره بر اثر آن ضربه، و همچنین شکسته شدن پهلوى زهرا را پشت در، و سقط شدن جنین و ورم کردن بازو را نوشته‌ و شرح داده‌اند. پس از مؤلفان و نویسندگان شیعه، شاعران اهل بیت علیهم السلام، این مصیبت‌هاى و رنج ها را در اشعارشان بیان کرده‌اند، همانند کمیت، سید حمیری، دعبل خزاعی، سلامى و دیک الجن. و شاعرانى که پس از آنان آمده‌اند حتى شاعران زمان ما. خصوصا شاعران شیعه در قرن سیزده و چهاردهم مانند: خطی،‌ کعبی، کوازین، آل سید مهدى حلى و غیر آنان که نام بردن از همه مشکل است. این افراد اعم از نویسندگان و شاعران فجایع دردناک وارده بر حضرت زهرا را بازگو کرده‌اند، اگر چه این فجایع، دردناک و ستمگرانه است، ولى عقل و وجدان آن را واقع شده مى‌پندارد و اندیشه آزاد آن را مى‌پذیرد، زیرا همه این حوادث تلخ در پى مساله خلافت و جانشینى و غصب این منصب از طرف نا اهلان اتفاق افتاد

 

جنة الماوی.ص78 الی84.ط دارالاضواء

 

آن چه که کاشف الغطاء در بعید دانستن کتک خوردن زن عربى و در توجیه آن گفته است، غیر قابل قبول است، زیرا:

 

جباران برای رسیدن به قدرت، از هیچ عملی فروگذار نمی کنند

 

اولاً: فرمایش امیرالمومنین علیه السلام که کتک زدن زن را عار و ننگ براى عرب دانسته است، به معناى محال بودن چنین عملى نیست که گفته شود: اصولاً عرب زن را کتک نمى‌زند، بلکه گاهى براى رسیدن به اهدافى مانند خلافت و حکومت بدترین و زشت‌ترین فجایع را مرتکب مى‌شوند، مخصوصا اگر در رسیدن به این منصب ثروت فراوان و گسترش قدرت و نفوذ در بین مردم و شهرت وجود داشته باشد

بنابراین در موضوع مورد بحث ما که خلافت دینى و اسلامى است و مردم به آن نگاهى احترام آمیز دارند،‌ به یقین براى رسیدن و دست یابى به آن هر جنایتى قابل توجیه خواهد بود

 

عرب، زنده بگور کردن دختران را ننگ نمى‌دانست:

 

ثانیا: آیا زنده به گور کردن دختران عار و ننگ نیست؟ و آیا برادر کشى براى رسیدن به دنیا ننگ نیست؟ آیا این اعمال عارگونه مربوط به دوران جاهلیت نبود؟ و همان گونه که مى‌دانید، خیزران بچه‌اش را براى به دست آوردن قدرت و ریاست کشت، مامون برادرش امین را که مزاحم حکومتش بود از پا درآورد، و این ضرب المثل از خود شما است که:

الملک عقیم لا رحم له

خلافت و سیاست بى رحم است

تاریخ الطبری.ج3 ص522.ط دار الکتب العلمیة

 

ابو هلال عسکرى در توضیح این ضرب المثل مى‌گوید:

 

قولهم الملک عقیم. یراد أن الملک لو نازعه ولده ملکه لم یلبث أن یهلکه فیصیر کأنه عقیم لم یولد له

الملک عقیم، یعنى اگر فرزند حاکم و یا پادشاه با ریاست و حکومتش مخالفت کند، به دست پدر کشته مى‌شود و این گونه مى‌اندیشد که گویا هیچگاه فرزندى نداشته است

 

جمهرة الامثال.ج2 ص247.ط دار الفکر

 

نسبت هذیان به پیامبر (ص) زشت تر است، یا کتک زدن زنان؟

 

ثالثا: اگر معاصران پیامبر(ص) مواظب گفتار و کردار خود بودند تا از آنان سخن ناپسندى در حق رسول خدا(ص) و در محضر آن حضرت صادر نشود و بر این امر تقید داشته و احترام او را نگه مى‌داشتند، نباید این سخن بى ادبانه را در حالى که مى‌شنید بر زبان جارى مى‌کردند که:

إن الرجل لیهجر

این مرد هذیان مى‌گوید

در صورتى که بنیانگذار ارزشهاى دینى باید از پیروى کردن از عادات و تقلید به دور باشد، افزون بر این، آیا چنین نسبتى به پیامبر خدا(ص) شایسته‌تر است براى ننگ و عار ابدى یا کتک زدن زن و یا خراب کردن خانه و سخنان زشت نثارش کردن؟

پس اگر در آن روز و در محضر رسول خدا(ص) از عار و ننگ ابدى مى‌ترسیدند باید به طور کلى حرمت پیامبر(ص) را رعایت مى‌کردند نه این که در موردى کتک زدن را عار و ننگ بدانند، ولى بى احترامى به رسول خدا(ص) را نه. و یا فاطمه(س) را مورد تهدید قرار دادن و آتش زدن خانه را انکار کنیم ولى سیلى زدن را بپذیریم. آیا شایسته است سیلى زدن را عار و ننگ براى عرب بدانیم، ولى آتش زدن را یا انکار کنیم و یا آن را عار و ننگ ندانیم؟

 

تناقض گویی اشکال کنندگان:

 

رابعا: آن‌هایى که به سخن کاشف الغطاء استناد و استدلال مى‌کنند، خود آنان در صحت سخنان امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه اشکال و ایراد وارد مى‌کنند و بارها گفته‌اند: معرفى زن به عنوان موجودى ضعیف، هم از جهت روحى و بدنى و نقصان در عقل، سخنى است غیر علمى و ناپسند، پس چگونه مى‌شود در جایى دیگر همین سخن را پایه استدلال خویش قرار داده و بر صحت آن مهر تایید مى‌زنند؟
  • سید مصطفی موسوی

لعن رسول خدا(ص) بر قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها[مصادر شیعه]

 

ملعون بودن دشمن اهل بیت علیهم السلام طبق قرآن کریم و روایات صحیحه هم در کتب شیعه و هم کتب اهل سنت امری ثابت است، این بار روایتی را در لعن قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها از کتاب علامه کراجکی رحمه الله نقل میکنیم.به دلیل طولانی بودن روایت فقط بخشی که مورد نظر است ترجمه میشود،علامه کراجکی در کنز الفوائد و علامه مجلسی رضوان الله علیه در کتاب شریف بحارالانوار و علامه بحرانی در عوالم العلوم این روایت را نقل کرده اند

 

عن أبی الحسن محمّد بن أحمد بن شاذان، عن أبیه، عن محمّد بن الحسن بن الولید، عن الصفّار، عن محمّد ابن زیاد، عن المفضّل بن عمر، عن یونس بن یعقوب، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام، قال‏: یَا یُونُسُ قَالَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ‏ مَنْ‏ یَظْلِمُ‏ بَعْدِی فَاطِمَةَ ابْنَتِی وَ یَغْصِبُهَا حَقَّهَا وَ یَقْتُلُهَا

 

امام صادق علیه السلام فرمودند: ای یونس، جدم رسول خدا(ص) فرمود:ملعون است، ملعون است کسی که بعد از من به فاطمه(س) دخترم ستم روا می دارد و حقش را غصب می کند و او را به قتل می رساند

 

کنزالفوائد.ج1 ص150.ط دار الاضواء

بحارالانوار.ج76 ص355.ط دار احیاء التراث العربی

عوالم العلوم.ج11 ص708.ط موسسة الامام المهدی علیه السلام
  • سید مصطفی موسوی

... قالَتْ الْحَادِیَةَ عَشْرَةَ: خَرَجَ أَبُو زَرْعٍ وَالأَوْطَابُ تُمْخَضُ، فَلَقِیَ امْرَأَةً مَعَهَا وَلَدَانِ لَهَا کَالفَهْدَیْنِ، یَلْعَبَانِ مِنْ تَحْتِ خَصْرِهَا بِرُمَّانَتَیْنِ، فَطَلَّقَنِی وَنَکَحَهَا...


..یازدهمی گفت: ابوزرع روزی بیرون رفت و آن موقع دوشیدن شیر حیوانات و جمع آوری کره بود، با زنی مواجه شد که دو پسر وی مثل دو پلنگ از پهلو و سینه اش، با دو پستان همچون انار او بازی می کردند، ابوزرع مرا طلاق داد و او را به نکاح خودش درآورد...


صحیح البخاری.ص1027.ط بیت الافکار الدولیة

ترجمه صحیح بخاری.ج6 ص99.ط شیخ الاسلام احمد جام

  • سید مصطفی موسوی

دروغ بستن محمد بن عبدالوهاب بر محقق کرکی رضوان الله علیه[مصادر مخالفین]

 

محمد بن عبدالوهاب ـ لعنة الله علیه ـ رهبر وهابیون در کتاب سراسر کذب خود به نام"رسالة فی الرد علی الرافضة" دروغی را به محقق کرکی رضوان الله علیه می بندد و خود را طبق نص صریح قرآن شامل لعنت خداوند میکند

 

وی در کتاب خود نقل میکند:

 

وقد جوز لهم شیخهم الغالی علی بن العالی أن یتمتع اثنا عشر نفسا فی لیله واحده، بامرأه واحده وإذا جاءت بولد منهم أقرعوا فمن خرجت قرعته کان الولد له

 


شیخ غالی شیعیان،علی بن عالی(محقق کرکی)، جواز داده است برای آنها که ۱۲ نفری با یک زن در یک شب متعه و ازدواج موقت کنند و وقتی که آن زن حامله شد و فرزندی به دنیا آورد قرعه بیاندازند و هرکس در قرعه پیروز شد کودک برای اوست

 

رسالة فی الرد علی الرافضة.ص87.ط دار الآثار

 

سوال ما این است که در کدام یک از کتب محقق کرکی رضوان الله علیه همچین نصی وجود دارد؟

 

آری محمد بن عبدالوهاب "لعنهم الله" چیزی را که شایسته خود و هم کیشانش است را به شیعیان اهل بیت علیهم السلام نسبت می دهد

 


  • سید مصطفی موسوی




یوسف بن السید هاشم الرفاعی از علمای بزرگ کویت در کتاب "نصیحة للاخواننا علماء نجد" می نویسد:


حاولتم و لازلتم تحاولون و جعلتم دابکم هدم البقیة الباقیة من آثار رسول الله صلی الله تعالی علیه و آله وسلم ألا وهی (البقعة الشریفة التی ولد فیها)  التی هدم ثم جعات سوقا للبهائم ثم حولها بالحیلة الصالحون الی مکتبة هی (مکتبة مکة المکرمة)

  • سید مصطفی موسوی

خبر دادن رسول خدا(ص) از مصائب حضرت فاطمه(س) [مصادر اهل سنت]

 

یکى از دلیل‌هاى شیعیان براى اثبات مصیبت‌هاى وارده بر حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت آن بانوى گرامی، روایتى است که صدر الدین، ابوالمجامع جوینى در کتاب معتبر فرائد السمطین آورده است. وى در این کتاب مى‌نویسد:

 

روزى پیامبر(ص) نشسته بود، حسن بن علی علیهما السلام وارد شد، دیدگان پیامبر(ص) که بر حسن افتاد، اشک آلود شد، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پیامبر گریست. در پى آن دو، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر(ص) وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جارى شد، از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمود:

 

وَأِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَقَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتِهَا وَانْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَغُصِبَتْ حَقُّهَا وَمُنِعَتْ‏ إِرْثُهَا وَکُسِرَ جَنْبُهَا [وَکُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَأُسْقِطَتْ جَنِینُهَا وَهِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابْ وَتَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثْ... فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقَدَّمَ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة.فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَعَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَخَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِین‏

  • سید مصطفی موسوی



زینی دحلان عالم مشهور اهل سنت در کتاب "الدرر السنیة" می نویسد:


و لما طال النزاع بینه و بین اخیه خاف اخوه أن یآمر بقتله فارتحل الی المدینة المنورة والف رسالة فی  الرد علیه و أرسلهل له فلم ینته. و ألف کثیر من علماء الحنابلة رسائل فی الرد علیه و أرسلوها له فلم ینته

  • سید مصطفی موسوی

عایشه: هیچ کسی را راستگو تر از فاطمه(س) ندیدم [مصادر اهل سنت]

 

یکی از القاب مشهور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها "صدیقه" است، و روایات صحیح السند بر این دلالت دارند که لقب "صدیقه" فقط شایسته حضرت فاطمه سلام الله علیها است، ما برخی از این منابع را برای شما به نمایش میگذاریم

 

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَبُّوَیْهِ الرَّئِیسُ الْفَقِیهُ بِمَرْوَ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَارِثِ النَّیْسَابُورِیُّ بِمَرْوَ، ثنا عَلِیُّ بْنُ مِهْرَانَ الرَّازِیُّ، ثنا سَلَمَةُ بْنُ الْفَضْلِ الأَبْرَشُ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ، عَنْ یَحْیَى بْنِ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَیْرِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، أَنَّهَا کَانَتْ إِذَا ذُکِرَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: " مَا رَأَیْتُ أَحَدًا کَانَ أَصْدَقَ لَهْجَةً مِنْهَا إِلا أَنْ یَکُونَ الَّذِی وَلَدَهَا "هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ

 

یحیی بن عباد از پدرش (عباد) نقل کرده است که وقتی نزد عایشه از فاطمه دختر پیامبر(ص) سخن به میان می‌آمد، می‌گفت: هیچ کسی را راستگو تر از فاطمه ندیدم جز آن کسی که او را به دنیا آورده است (منظور پیامبر است).این روایت طبق شرط مسلم صحیح است، اما وی آن را نیاورده است

 

  • سید مصطفی موسوی




حدثنا المظفر بن جعفر بن المظفر العلوی السمرقندی رضی الله عنه قال : حدثنا جعفر بن محمد بن مسعود العیاشی ، عن أبیه ، عن أحمد بن علی بن کلثوم ، عن علی بن أحمد الرازی ، عن أحمد بن إسحاق بن سعد قال : سمعت أبا محمد الحسن بن علی العسکری علیهما السلام یقول : الحمد لله الذی لم یخرجنی من الدنیا حتى أرانی الخلف من بعدی ، أشبه الناس برسول الله صلى الله علیه وآله خلقا وخلقا ، ویحفظه الله تبارک وتعالى فی غیبته ، ثم یظهره فیملأ الأرض عدلا وقسطا کما ملئت جورا وظلما

  • سید مصطفی موسوی

علی بن علی طالب علیه السلام اعلم به علم قضاوت بود و با احدی از صحابه مشورت نکرد اما با او مشورت می کردند[مصادر اهل سنت]


یکی از مطالب مسلم تاریخی، علم بی نظیر امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد تا جایی که به گواهی " ظافر القاسمی " استاد علوم اسلامی اهل سنت، ایشان در علم قضاوت اعلم و سر آمد بودند و با ایشان بسیار مشورت می شد اما با احدی از صحابه مشورت نکردند

على هذا النحو نشأت شورى القضاء منذ فجر الإسلام ،أیام الراشدین. فلا نجد أحدا منهم یستحی من الإستشارة ،لا أبا بکر، ولا عمر، ولا عثمان. أما علی بن ابی طالب فقد کان اقضى الصحابة والظاهر انه کان یستشار ولایستشیر. ومن یدری ؟ فإن ورع الإمام ربما دعاه لأن یسأل وأن یستشیر ولکن لم ترو لنا الکتب حادثه استشار فیها علی أحد من الصحابة

  • سید مصطفی موسوی