معاویه خلیفه رقاص [مصادر اهل سنت]
جاحظ از علماء و مورخین مشهور اهل سنت چنین می نویسد:
قلت لإسحق بن إبراهیم: هل کانت الخلفاء من بنی أمیة تظهر للندماء والمغنین؟ قال: أما معاویة ومروان وعبد الملک والولید وسلیمان وهشام ومروان بن محمد، فکان بینهم وبین الندماء ستارة. وکان لا یظهر أحد من الندماء على ما یفعله الخلیفة، إذا طرب للمغنى والتذه، حتى ینقلب ویمشی ویحرک کتفیه، ویرقص، ویتجرد حیث لا یراه إلا خواص جواریه. إلا أنه کان، إذا ارتفع من خلف الستارة، صوت أو نعیر طرب أو رقص أو حرکة بزفیرٍ تجاوز المقدار، قال صاحب الستارة: حسبک یا جاریة! کفی! انتهى! أقصری! یوهم الندماء أن الفاعل لذلک بعض الجواری
به اسحاق بن ابراهیم گفتم: آیا خلفای بنی امیه (بدن و اندام) خود را به ندیمان و آوازه خوانان نشان می دادند؟ وی گفت: اما معاویه و مروان و عبد الملک و ولید و سلیمان و هشام و مروان ابن محمد بین خود و ندیمان پرده ای می آویختند تا وقتی که از آواز خواننده به اوج لذت می رسیدند و بلند می شدند و راه می رفتند و کتف های خود را تکان می دادند (می لرزاندند) و می رقصیدند و عریان می شدند، تا کسی جزء کنیزکان خاص آنها این حرکات را نبینند، موقعی که صداها و نعشه گی و حرکات و رقص و پایکوبی آنان از حد می گذشت، دربان برای رد پا گم کردن صدا می زد: کنیز، بس است، صدایت را کم کن. منظور این بود که دیگر ندیمان گمان کنند این کارها را بعضی از کنیزان انجام می دهند
التاج فی اخلاق الملوک.ص29
خلیفه رقاص ندیده بودیم که دیدیم!
تقدیم به طرفداران و سینه چاکان پدر نواصب معاویة بن ابی سفیان



- ۹۶/۰۱/۱۲