عایشه و معاویه برای امت ، دلسوزتر از پیامبر ( صلی الله علیه و آله )!!
عایشه و معاویه برای امت ، دلسوزتر از پیامبر ( صلی الله علیه و آله )!!
عایشه به وسیله عبد اللّه بن عمر به عمر پیام می دهد : امّت محمّد را بدون چوپان رها مکن وکسی را به عنوان جانشین تعیین نما ، چون واهمه آن دارم که آنان گرفتار فتنه گردند.
« ثمّ قالت ( أی عائشة ) : یا بُنیّ! أبلغ عمر سلامی ، وقل له : لا تدع أمّة محمّد بلا راع ، استخلف علیهم ولا تدعهم بعدک هملاً ، فإنّی أخشی علیهم الفتنة »
الإمامة والسیاسة بتحقیق الشیری ، ج 1 ص 42 و بتحقیق الزینی ، ج 1 ص 28
و همین طور ، معاویه که به قصد گرفتن بیعت برای یزید وارد مدینه شد ، در جمع صحابه و ضمن گفتگو با عبداللّه بن عمر گفت : « إنّی أرهب أن أدع أمّة محمّد ( ( ص ) ) بعدی کالضأن لاراعی لها »
من وحشت دارم ، که امّت پیامبر را همانند گوسفند بدون چوپان رها سازم و بروم.
تاریخ الطبری ، ج 4 ص 226 ؛ الإمامة والسیاسة بتحقیق الشیری ، ج 1 ص 206 ، وبتحقیق الزینی ، ج 1 ص 159.
ومطابق نقل ابن سعد در طبقات ، عبد اللّه بن عمر به پدرش گفت : اگر چنانچه کسی را که وکیل تو بر روی زمین های کشاورزی است ، فرا خوانی ، آیا کسی را جایگزین آن خواهی کرد یا خیر؟ گفت : آری! و پرسید : اگر کسی را که گوسفندان تو را چوپانی می کند فراخوانی ، کسی را به جای آن قرار خواهی داد یا خیر؟ گفت : آری!
وقال عبداللَّه بن عمر لأبیه : لو استخلفت ؟ قال : من ؟ قال : تجتهد فإنّک لست لهم بربّ ، تجتهد ، أرأیت لو أنّک بعثت إلی قیّم أرضک ألم تکن تحبّ أن یستخلف مکانه حتّی یرجع إلی الأرض ؟ قال : بلی . قال : أرأیت لو بعثت إلی راعی غنمک ألم تکن تحبّ أن یستخلف رجلاً حتّی یرجع؟
طبقات ابن سعد ، ج 3 ، ص 343 ؛ تاریخ مدینة دمشق ، ج 44 ص 435 .
- ۹۵/۱۰/۰۴