پاسخ به تهمت فضل الشیطان به شیخ مفید رضوان الله علیه
پاسخ به تهمت فضل الشیطان به شیخ مفید رضوان الله علیه
فضل الشیطان (محمد حسین فضل الله) لعنت الله علیه یکی از دجال های وحدتی است که در لبنان ادعای مرجعیت کرد و به دلیل حمایت های حکومت ایران و حزب الله لبنان بین وحدتیون طرفداران قابل توجه ای پیدا کرد. وی برای وحدت با اهل باطل نظریات و فتاوای شنیعی در انکار مظلومیت اهل بیت مخصوصا حضرت زهرا سلام الله علیها و تبرئه دشمنان وی و بسیاری از اعمال دیگر این ملعون که باعث شادی عمریه و دشمنان اهل بیت و تهاجم وهابیت بر ضد شیعه شد. هر چند با بصیرت کم نظیر علمای شیعه مخصوصا آیت الله میرزای تبریزی رحمت الله علیه و آیت الله وحید حفظه الله و تکفیر و تفسیق این دجال به هدف شومش نرسید و سرانجام هم به درک واصل و با عمر و ابوجهل محشور شد.
پس از این مقدمه کوتاه به بررسی و پاسخ به یکی از شبهات و تهمت های فضل الشیطان می پردازیم.
فضل الشیطان در کتاب "الزهراء القدوه" در خصوص اباطیل و تشکیکات خود چنین گفته است:
وهناک بعض الحوادث التی تعرّضت لها ممّا لم تتأکد لنا بشکل قاطع وجازم، کما فی مسألة حرق الدار فعلاً، وکسر الضلع، وإسقاط الجنین، ولطم خدها وضربها...
بعضی از حوادث است که با آنها مخالفت کردم که به طور قطعی و یقینی برای ما ثابت نشده است،همچون مساله تحقق آتش زدن خانه و شکسته شدن پهلو و ساقط کردن جنین و سیلی زدن به صورتش (حضرت زهرا سلام الله علیها) و کتک زدنش...
سپس در ادامه فضل الشیطان گفته است:
ولذا فقد أثرنا بعض الاستفهامات کما أثارها بعض علمائنا السابقین رضوان الله علیهم، کالشیخ المفید الذی یظهر منه التشکیک فی مسألة إسقاط الجنین، بل فی أصل وجوده ـ وإن کنا لا نوافقه على الثانی...
لذا ما بعضی از پرسش ها را مطرح کردیم همانطور که بعضی از علمای گذشته ما مطرح کردند،مثل شیخ مفید که در مساله اسقاط جنین بلکه در اصل وجود جنین تشکیک کرده است،اگر چه ما با او در مورد دوم موافق نیستیم...
پاسخ به این ناصبی ضال و مضل:
اما حقیقت این مساله چیست؟
آیا واقعا شیخ مفید در این قضیه تشکیک نموده است؟
یا فضل الشیطان در اینجا نیز دروغ می گوید کما اینکه دروغگویی رفتار جدانشدنی از مخالفین شعائر حسینی و فاطمی است؟
پاسخ:
اولا:
این ادعا که اگر فضل الله به این دلیل ضال است پس شیخ مفید نیز به همین دلیل ضال می باشد صحیح نیست، چرا که ضلالت فضل الله منحصر در این مورد نمی باشد، بلکه او بیش از هزار مورد انحراف اعتقادی دارد که در سایت های مختلف که زیر نظر علمای بزرگ شیعه کار می کنند این انحرافات بیان شده اند.
چنانچه حضرت علامه آیت الله سید علی میلانی فرموده اند:
حکم الفقهاء بضلال الرجل لم یکن لهذا وحده، بل لأمورٍ کثیرة اجتمعت من الکتب والأشرطة.
حکم فقها به گمراهی فضل الله برای این مورد به تنهایی نبوده است (سقط جنین) بلکه به علت امور بسیاری بوده که از کتابها و نوارها جمع شده است.
ثانیا:
ادعای اینکه شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه منکر وجود حضرت محسن بن علی صلوات الله علیهما بوده است یا در وجود آن حضرت تشکیک کرده است کذب محض است، و از بی سوادی ناشی می شود.
جهت اینکه علت این ادعا مشخص شود لازم است منشا این شبهه را بررسی کنیم:
شیخ مفید در کتاب الارشاد عبارتی دارد که ضالین مضلین از این عبارت تشکیک و انکار را برداشت کرده اند! آن عبارت چنین است:
و فی الشیعة من یذکر ان فاطمة صلوات الله علیها اسقطت بعد النبی صلی الله علیه و آله ولدا ذکرا کان سماه رسول الله علیه السلام و هو حمل محسنا، فعلی قول هذه الطائفة اولاد امیرالمومنین علیه السلام ثمانیة و عشرون.
بعضی از شیعیان می گویند که فاطمه صلوات الله علیها بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله پسری را سقط کرد که رسول خدا علیه السلام در حالی که آن پسر به دنیا نیامده بود او را محسن نامیده بود. پس بنابر قول این طائفه اولاد امیرالمومنین علیه السلام بیست و هشت نفر می شوند.
الإرشاد، جلد ۱، صفحه ۳۵۵
آیا در این کلام کوچکترین تشکیکی یا انکاری وجود دارد؟
اگر کسی بگوید گروهی از شیعیان عمر را سب و لعن می کنند یعنی خود این اعتقاد را ندارد یا تشکیکی در سب و لعن عمر کرده است؟؟ در این کلام به هیچ وجه انکاری صورت نگرفته است و ادعای فضل الشیطان دروغی بیش نیست، اما اینکه چرا شیخ مفید اینطور گفته است نیز واضح است: شرایط سخت زمان تالیف این کتاب و فشارهای عمریه (برادران مذهبی این دجال وحدتی) باعث شده بود ایشان تقیه کنند و قول به وجود حضرت محسن علیه السلام را به "طائفه ای از شیعه" نسبت دهند که خود ایشان نیز جزء این طائفه می باشد!
به حدیثی که ایشان در کتاب معتبر خود "الاختصاص" از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده اند دقت کنید:
فرفسها برجله، و کانت حاملة بابن اسمه المحسن، فاسقطت المحسن من بطنها ثم لطمها...
عمر حضرت زهرا سلام الله علیها را با لگد زد... و ایشان پسری را که نامش محسن بود در شکم داشت، پس محسن را سقط کرد سپس عمر به او سیلی زد...
الاختصاص، صفحه ۱۸۳
- ۹۵/۰۹/۱۴