مخالفت سعد بن عباده از بیعت با ابوبکر و هجوم بر او
طبری پیرامون مخالفت سعد بن عباده از بیعت با ابوبکر چنین می نویسد:
قلت لأبی بکر ابسط یدک أبایعک فبسط یده فبایعته وبایعه المهاجرون وبایعه الأنصار ثم نزونا على سعد حتى قال قائلهم قتلتم سعد بن عبادة فقلت قتل الله سعدا وإنا والله ما وجدنا أمرا هو أقوى من مبایعة أبی بکر خشینا إن فارقنا القوم ولم تکن بیعة أن یحدثوا بعدنا بیعة فإما أن نتابعهم على ما نرضى أو نخالفهم فیکون فساد.
عمر می گوید من به ابى بکر گفتم: دست خود را دراز کن که با تو بیعت کنم او هم دست داد و من با او بیعت نمودم و مردم هم بیعت کردند. سپس بر سعد بن عباده هجوم بردیم، یکى از آنها گفت: سعد را کشتید.
من گفتم: خدا سعد را بکشد بخدا ما هیچ کارى بهتر و نیرومندتر از بیعت ابى بکر ندیدیم زیرا ترسیدم از آن مردم جدا شویم و کار بیعت را یکسره نکنیم آنها بیعت دیگرى را انجام دهند آنگاه ما ناگزیر خواهیم بود بچیزى که پسند ما نباشد از آنها پیروى کنیم یا با آنها بستیزیم آن وقت فتنه بر پا و فساد ظاهر و غالب میشود.
تاریخ الطبری، ج 3، ص 206
شرح نهج البلاغة، ج2، ص15
بنابراین، ادعای اینکه بیعت اجباری در کار نبوده و کسی بخاطر عدم بیعت مورد آزار و اذیت قرار نگرفت، مورد قبول نیست؛ زیرا نه تنها مخالفین حکومت آزار میدیدند بلکه همیشه مورد پیگرد حکومت بودند و نمونه آن سعد است که بخاطر عدم بیعت، بر او هجوم بردند.
- ۹۵/۰۵/۱۱